جست و جو ..

 

 در پشت چار چرخ فرسوده ای کسی

خطی نوشته بود :

من گشته ام نبود !

تو دیگر نگرد نیست .!

 

این آیه ملال

 در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت

چشمم برای این همه سرگشتگی گریست

 

چون دوست در برابر خود می نشاندمش

تا عرصه بگو و مگو  , می کشاندمش ..

 

 در جستجوی آب حیاتی ؟

 در بی کران این ظلمات آیا ؟

در آرزوی رحم ؟ عدالت ؟

دنبال عشق ؟

 دوست ... ؟

 

 ما نیز گشته ایم

 و آن شیخ با چراغ همی گشت ...

 آیا تو نیز چون او انسانت آرزوست ؟

 

 گر خسته ای بمان و اگر خواستی  بدان

 

 ما را تمام لذت هستی به جستجو ست

 پویندگی تمامی معنای زندگی ست

 هرگز . نگرد .. نیست

 

 سزاوار مرد نیست

 

  فریدون مشیری

 

 

و این یعنی ...

 

دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی

 

خشن تر , عصبی تر , کلافه تر و تلخ تر

 

و جالب اینکه با اطرافیان هم کاری نداری

 

همه اش را نگه میداری و

 

 دقیقاًسر کسی خالی میکنی که

 

  دلتنگش هستی

 

ادامه نوشته

شادی هاتون برقرار

(..دنیاتون به کام )

 

ادامه نوشته